جدول جو
جدول جو

معنی باغون آباد - جستجوی لغت در جدول جو

باغون آباد
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد که در 15 هزارگزی شمال باختر مشهد و یکهزارگزی جنوب شوسۀ عمومی مشهد به قوچان در جلگه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 333 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و راهش ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است کوچک از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان و 95 هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و سر راه مالرو علی آباد را گه و کوه پارجی و سکنۀآن 25 تن میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است کوچک از دهستان رابر بخش بافت واقع در شهرستان سیرجان و 45 هزارگزی شمال خاوری بافت و نیز سر راه مال رو جواران و رابر میباشد، سکنۀ آن 15 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
نام محله ای است در صفاهان که خاتون نام زنی بانی آن بوده است، اشرف می گوید:
ای از رخ تو گرفت پرتو
خاتون آباد کوچۀ تو،
(از آنندراج)،
و رجوع شود بروضات الجنات ص 32
یکی از دیه هائی بوده است که سلطان ابوسعید و فرزندانش در مراجعت از نجف اشرف به یزد در حومه یزد احداث کردند، (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 73)
نام محلی است واقع در راه طهران به ایوان کی میان دو راه پارچین و مامازند، در 28100 گزی طهران
دهی مخروبه است از بخش حومه شهرستان نائین، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان نائین، واقع در 25 هزارگزی جنوب باختر نائین که دارای 20 تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خدابنده لوی بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاور گل تپه و 6 هزارگزی خاور شوسۀ مدان بیجار، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 250 تن سکنه، از چشمه ها و رود خانه خوشاب مشروب میشود، محصول آنجا غلات، انگور، صیفی ولبنیات است، اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند، راه آن مالرو است و در تابستان از آبادی بهار اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از ده های کرمانشاه که در شش فرسنگی جنوب شهر واقع شده و محل سکونت جماعت ایل کهر است، (مجمل التواریخ گلستانه ص 152 و 184)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان سمنگان پائین و زردآباد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ غَ)
دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. سکنۀ آن 182 تن. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان روداب بخش فهرج شهرستان بم. سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حنا و خرما است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا